دلساخته های آنی



 


دریافت
مدت زمان: 58 ثانیه 

 

خفته ها ! زنگ چیز خوبی نیست

شیشه ها ! سنگ چیز خوبی نیست

وصله ها را به من بچسبانید

به شما انگ چیز خوبی نیست

های ! عاشق نشو نمی دانی

که دل تنگ چیز خوبی نیست

کری از پیش یک سه تار گذشت

گفت : آهنگ چیز خوبی نیست

گفته بودی شهید یعنی چه

پسرم ! جنگ چیز خوبی نیست

 

                                              دکتر اللهیاری

                                       کتاب عقاب قله پوشان

 


قلم ها مویه سر میدهند.

من میدانم احوال دلها پریشان است

من میدانم بنزین گران است

من میدانم نان های خشک را خیس میکنند و میل میفرمایند

من میدانم گوجه کیلویی ۱۹ هزارتومان به فروش میرسد

من میدانم از لرزه ی سرما و ضعف به رعشه می افتند

من میدانم ناامنی جنسی و جسمی و روحی بیداد میکند

من میدانم به ظاهر روشنفکران سیر شدن شکم های تهی را منحصر کردن انسان به بعد مادی میدانند و نه شکم سیری خود را

من میدانم خویش ها بیش از پیش از خویش تنفر دارند

من میدانم کینه تنفر و سرکوب تا خره خره انسان هارا پر کرده است

من میدانم از دنیا لجنزاری بیش نمانده

من میدانم .

کاش من اینچنان نمیدانستم.

کاش من اینچنین نمیدیدم

چرا که آنهایی که بینش بر چشمانشان اامیست تماما نابینا گشته اند

با نگاه و گردن خمِ شرمگینِ پدرها ومادر ها با من شوخی نکنید که ریتم دوتا یکیه قلبم میایستد.

+بسی بی حوصله و بی ادبیات و املا .عذر بنده را پذیرا باشید که پوچ و بی نفس شده ایم.


چشم هایم کمی یاری نمیکردند ، به گمانم باید عینکم را تعویض مینمودم .

به مقصد چشم پزشکی اسنپ گرفتم آدرس چشم پزشکی را به خوبی بلد بودم به اتوموبیل ۱۰ دقیقه ای بیش نبود

درب اتوموبیل را باز کردم و نشستم

راننده مرد جوانی بود با چشمانی که حس خوبی به آدم نمیداد

راننده:چشم پزشکی میری؟چشات ضعیفه؟

من: بله 

راننده:میخوای عینک بگیری؟

من:بله

راننده: به دنبال دوا درمون نری ان شاءالله 

من: ممنون 

دلهره به جانم افتاده بود . راننده مدام خیابان های سر راست و پر رفت و آمد را میپیچید و به فرعی میرفت و برای خودش حرف میزد .من نقشه موبایلش را میدیدم که چگونه از آن منحرف میشود . مدام سخن های ترس آور میزد و چشمانش را از روی آیینه بر نمیداشت

راننده: صورتت پهنه عینک پهن بگیر به صورتت خوشگلتره . باریک نگیری بهت نمیاد

ماشاءالله دختر خوبی هستی

من فقط میخواستم این مسیر پایان یابد. پاسخی نمیدادم ناگهان با صدای بلندی غیر ارادی‌گفتم:آقا چرا مسیرای اصلی رو ول میکنید فرعی مییرید از همین پل برید اونور پل هست چشم پزشکی . اما بازهم فرعی میرفت تا با چند بار تذکرم بعد از ۳۰  دقیقه به مقصد رسیدم

پول را در ماشین انداختم و دوان دوان از پله های چشم پزشکی بالا رفتم . حالی نداشتم چشمانم سیاهی میرفت . به چشم پزشک رفتم و ویزیت را پرداخت کردم و چشمانم تغییر شماره نداده بود. اما از فریم عینک خسته بودم و آنرا تعویض نمودم . همچنان آن چشمان هیز پرده ذهنم را ترک نمیگفت . آن چشمان لحظه ای آیینه ماشین را ترک نمیکرد . حالم بد بود . عینک جدید هم درمانی نبود . به خوابگاه بازگشتم . موبایلم را باز کردم و دیدم شماره ای قدیمی . یک مزاحم ۴ ساله باز پیدایش شده.روی سیمکارتی جدید ، من برای مزاحمتی که هیچ نقشی در آن نداشته ام کم جور نکشیده ام 

خلاصه ی روز یک دختر پاک و مظلوم 

 کمی خوب باشید . تا حال ما خوب باشد . من هنوز آن چشم های ترسناک از ذهنم کنار نمیرود.

اگر میخواهید بهانه ی ظاهر خویش را بیاورید به خدمتتان عرض کنم که پوشش چادر کاملی داشتم بدون تاری مو و قلمی سرخاب سفیداب

این متن هم بسی متفاوت از مطالب وب بود .میدانم


#آنی

مرگِ دل باور شد آنگاه که 
دید پایت را جدا
دید دستت را جدا
با نگینی که عقیق
عاشقی میکرد در آن
مرگِ دل باور شد آنگاه که
قلب تو سوخت در آن آتشِ عشقبازیِ تو
که سفید پوشیدند جان به کَفانِ  رَهِ عشق
که تو اما کردی دوده به تن
مرگِ دل باور شد آنگاه که
تو سیه پوش شدی 
ما سیه پوش شدیم
اما لاله ای می‌زند جوانه ،از میان خاکستر قلب تو
که بیان میدارد؛ انتقامت را خواهیم گرفت.
#دلساخته_های_آنی


#آنی
ناگهان یک نگاه یک تلنگر یک نفس.
تو را میبرد به تمام زجه هایی که زدی
تمام زجر هایی که کشیدی
و روحی که بشدت کتک خورد و سر بریده شد
هیچگاه گذشته نمیگذررد .
گذشته همیشه باقی خواهد ماند . :)
و همین حال خرابی که گذشته ی فرداست. :)
#دلساخته_های_آنی


من همانم که پنهان ساختم
نقشِ سیاهِ زلفِ پریشانِ تو را
من همانم که شدم شعله ی شمع
که تو کردی پرواز در سوزم
بال و پر سوخته و جان به فدا
بنهادی در برم آغوشت

کلیشه نمیبافم. نفس هایت در هوایم نباشد نفسی برایم باقی نخواهد ماند
روزت مبارک ای تمام من ❤مادر❤
#آنی
#دلساخته_های_آنی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

پی اس ادیت son of man hhtt کارخانه قاليشويي اديب Walter فیلم و سریال دلنوشته Tim r845 سایت ایلی